۱- درست ساعاتی بعد از نهایی شدن یکی از بحث برانگیزترین انتقالات میان دورتمند و بایرن مونیخ، آلیانس آره نا میزبان تیمی بود که تیتو حالا سرحال بالای سرش و مسی هم به هر شکلی بود در یازده نفر اصلی جای گرفته است. گومز نوک پیکان حمله برعکس بازیهای داخلی. ترکیب دو تیم از قبل مشخص و به جز خیس بودن زمین چیزی مانع دیداری زیبا از دو غول فوتبال اروپا نبود. مالکیت توپ باز هم برای بارساست زیرا برای برابری یا جلو زدن از آنها نه به یازده بازیکن بلکه ۲۲ بازیکن و نه انسانی از جنس پوست و استخوان بلکه روباتی از جنس اهن و پولاد نیاز داریم.
۲- باواریا جلو افتادند. بعد از دو ضربه توپ به دست یا دست به توپ که هیچکدام را کاسای ندید یا نیازی ندید سوت بزند، دانته به نقطه کور زد و مولر با ضربه سر قرمزها را به آسمان فرستاد. پویول نبود، ماسچرانو همان بهتر که نبود و پیکه نیز از خیلی وقت پیش در هالیوود سیر می کند و حالا نیز به شخصیت اصلی سریال بریکینگ بد می ماند تا یک مدافع مستحکم. اثر شکیرا بر روی بلوگرانا بیشتر به یک جوک می ماند اما حالا که خوبی بررسی می کنیم، واکا واکا گفتن او بیش از یوتیوب، بارسلونا را ترکانده است. البته خط دفاع بارسا کاملا سیاه نبود. بارتا در اندازههای خود کمی توانست ریبری را کنترل کند.
۳- شرح گلها و اعتراضات داوری دردی از آبی و اناری پوشان دوا نمیکند. آنها شاید دو گل را با اشتباه داوری دریافت کردند. شاید استحقاقشان باخت دو بر صفر بود اما افراطیهای کاتالان هم اعتراف میکنند آلیانس آره نا داغترین جهنمی بود که بعد از پا گرفتن تیکی تاکا برای آنها ساخته شده است. آنها باز خواهند گشت. نه در بازی برگشت. نه شاید حتی در فصل آینده. آنها شاید تیتو را اخراج کنند، طرحی نو بر اندازند و ترکیب را دگرگون کنند اما آنها باز خواهند گشت. از فردا منتظر مقالات رنگارنگی که خبر از اتمام دوران آنها میدهد باشید. همان سیگار به دستان و چرک نویسانی که روزی از ستارههای زمینی بارسا الهههای آسمانی ساختند. اما بزرگی میگوید از پیروزیها مغرور نباش و از شکستها نا امید نباش. کاتالان شاید دیگر در قله نباشد اما دلیلی بر خاکستر شدنشان نیست اما ای کاش آلبا آن ضربه را به روبن نمیزد اینگونه حداقل میشد گفت مردانه باختند.
۴- برد چهار بر صفر شاهکار بایرن نبود، شاهکار آنها جایی است که تقریبا ۱ سال پیش در همین ورزشگاه، ۸۰ هزار آلمانی مغرور جلو انگلیسیها زانو زدند. این برای آلمانیها یعنی ننگ اما آنها نا امید نشدند. یک سال بعد تیمی که به گواه خیلیها بهترین تاریخ است را چهار بر صفر به زانو در آوردند. آنها دارنده چهار توپ طلا را در زمین محو کردند و سرود پیروزی سر دادند. این آلمانها ملتی عجیب غریب اند. دو صفت آنها غرور و امید است. یکی کمی مثبت و یکی کمی منفی. سخت است تیمی در سه فینال آخر شکست بخورد و روحیه خود را حفظ کند. این فوتبال فارغ از نتیجهها یک چمپیونزلیگ به باواریها بدهکار است. حال ببینیم فوتبال این عنوان بزرگ را به آلمانها میدهد یا این جام باز هم در دستان خوزه مورینیو میچرخد.
هواداران بارسلونا...
ما را در سایت هواداران بارسلونا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد havadarbarca بازدید : 249 تاريخ : چهارشنبه 4 ارديبهشت 1392 ساعت: 21:47